English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (665 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
internal sort U مرتب کردن درونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
internal furnace U کوره درونی بوته درونی اشتعال درونی
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
dynamically U نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
dynamic U نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
filing U 1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
format U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
formats U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
bubble sort U روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
internalises U درونی کردن
internalizes U درونی کردن
internalised U درونی کردن
internalizing U درونی کردن
internalized U درونی کردن
internalising U درونی کردن
internalize U درونی کردن
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchanging U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanges U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanged U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
merge sorting algorithm U الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
internalization U درونی یا باطنی کردن
to protect home industry U صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن
lock U همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
locks U همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
sorted U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sort U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
justification U مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
gather U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
justifications U مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
gathered U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
semi processed data U داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا..
lineup U مرتب کردن
marshal U مرتب کردن
marshaling U مرتب کردن
marshaled U مرتب کردن
marshals U مرتب کردن
regularises U مرتب کردن
marshalled U مرتب کردن
collate U مرتب کردن
regularized U مرتب کردن
tidies U مرتب کردن
regularize U مرتب کردن
tidiest U مرتب کردن
tidy U مرتب کردن
tidying U مرتب کردن
collocate U مرتب کردن
regularising U مرتب کردن
collocated U مرتب کردن
collocates U مرتب کردن
collocating U مرتب کردن
regularizes U مرتب کردن
tidier U مرتب کردن
tidied U مرتب کردن
to map out U مرتب کردن
collated U مرتب کردن
concerts U مرتب کردن
collates U مرتب کردن
collating U مرتب کردن
regularizing U مرتب کردن
concert U مرتب کردن
put straight U مرتب کردن
arranging U مرتب کردن
arranges U مرتب کردن
arranged U مرتب کردن
regularised U مرتب کردن
straighten up <idiom> U مرتب کردن
order U مرتب کردن
to put to rights U مرتب کردن
to cleanvp U مرتب کردن
set in order U مرتب کردن
fix up U مرتب کردن
graduates U مرتب کردن
graduating U مرتب کردن
graduate U مرتب کردن
clean U مرتب کردن
cleaned U مرتب کردن
draw up U مرتب کردن
cleanest U مرتب کردن
cleans U مرتب کردن
arrange U مرتب کردن
clear up U مرتب کردن
service U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
serviced U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
distributive sort U مرتب کردن توزیعی
bubble sort U مرتب کردن حبابی
to fix up U مرتب کردن جادادن
data processing U مرتب کردن داده ها
shipshape U مرتب کردن منظم
collating sort U مرتب کردن داده
setting up U نهادن مرتب کردن
sets U نهادن مرتب کردن
set U نهادن مرتب کردن
oscillating sort U مرتب کردن نوسانی
quicksort U مرتب کردن سریع
squared U مرتب کردن کلاه
squares U مرتب کردن کلاه
squaring U مرتب کردن کلاه
redd U مرتب کردن رهاساختن
reorder U دوباره مرتب کردن
square U مرتب کردن کلاه
insertion sorting algorithm U الگوریتم مرتب کردن
selection sort U مرتب کردن گزینشی
ripple sort U مرتب کردن موجی
pick up <idiom> U تمیز ،مرتب کردن
tree sort U مرتب کردن درختی
block sort U مرتب کردن بلاکی
radix sorting algorithm U الگوریتم مرتب کردن مبنایی
collection U و مرتب کردن در پایگاه داده
multireel sorting U مرتب کردن چند حلقهای
collections U و مرتب کردن در پایگاه داده
juxtaposition U مرتب کردن موضوعات در کنار هم
polyphase sort U مرتب کردن چند فازی
exchange sorting algorithm U مرتب کردن به روش حبابی
clear the decks <idiom> U همه جارا مرتب کردن
sequence U به ترتیب مرتب کردن دنباله
sequences U به ترتیب مرتب کردن دنباله
multipass sort U مرتب کردن چند گذری
multifile sorting U مرتب کردن چند فایلی
sorting network U شبکه مرتب کردن داده ها
To do up the room. U اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
scheduling U مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
selectively U مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
adjust U مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
organises U مرتب کردن ارایش دادن موضع
adjusting U مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
adjusts U مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
selective U مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
quicksort U روش مرتب کردن سریع فایل
organising U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizes U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizing U مرتب کردن ارایش دادن موضع
alphameric U مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم
make room for someone or something <idiom> U برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
drum sorting U مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
alphasort U مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
filing system U روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
jobs U مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
job U مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
digital sorting U روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
pass U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
clock U باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
passed U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
passes U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
permutations U تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
organisations U روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organization U روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
justifies U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
formats U تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
permutation U تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
justifying U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
justify U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
chronologize U بترتیب زمان قراردادن موافق تاریخ مرتب کردن
clocks U باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
organizations U روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
format U تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
serialising U مرتب کردن سریال کردن
range U مرتب کردن میزان کردن
straightens U درست کردن مرتب کردن
serialised U مرتب کردن سریال کردن
serialises U مرتب کردن سریال کردن
straightening U درست کردن مرتب کردن
straightened U درست کردن مرتب کردن
straighten U درست کردن مرتب کردن
serializing U مرتب کردن سریال کردن
ranged U مرتب کردن میزان کردن
ranges U مرتب کردن میزان کردن
serializes U مرتب کردن سریال کردن
dispose U مرتب کردن مستعد کردن
serialized U مرتب کردن سریال کردن
serialize U مرتب کردن سریال کردن
sort U مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
sorted U مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
internal sort U مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم
sorts U مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
mercury delay line U روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه
utility U برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
weighting U مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها
WAV file U روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
indexes U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
pair exchange sorting algorithm U نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
index U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
format U مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
formats U مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
WAVE file U روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
righted U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
tile U مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
tiles U مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
righting U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
raster graphics U روش مرتب کردن و نمایش داده بصورت سطرهای افقی از یک شبکه یکنواخت یاسلولهای تصویر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com